يه شب پاييزيِ خوب
امروز سرم خيلي درد ميكنه ! ولي مهم نيست چون در عوضش خوشحالم ، امروز 23 آبان ، روزيه كه 27 سال پيش من اومدم تو آغوش مامانم ، امروز تولدمه و به خودم قول دادم تا يكسال ديگه اين موقع كلي تغييرات مثبت كرده باشم ، به خودم قول دادم بيشتر از پيش براي مهبدي مادري خوب و دلسوز و براي همسري هم خانومي پر انرژي و مهربون باشم ، به اميد اينكه خدا هم كمكم كنه . شايد اين پست يه بهونه باشه براي اينكه از مامان مهربونم هم كه اين همه سال زحمت براي من كشيده و الان هم براي مهبد خيلي خيلي تشكر كنم و به دستهاش بوسه بزنم . ديشب مهدي مهربونم و مهبد نازنينم براي من توي خونه ي بابا بهمن يه جشن كوچولو برپا كردن كه مهمونامون هم خاله عاطي و همسرش و م...
نویسنده :
مامان مهدیه
14:59